روزمنو، محبوب ترین انجمن آشپزی و شیرینی پزی ایرانی

برگشت   روزمنو، محبوب ترین انجمن آشپزی و شیرینی پزی ایرانی > دینی و مذهبی > هزار قله ی عشق

هزار قله ی عشق

خاطرات، وصیتنامه و خاطرات همسران شهدا


User Tag List

پاسخ
 
امکانات حالات نمایش
قدیمی 2012-05-11, 10:37 PM   #6
مارال خانم
کاربر جدید
 
آواتار مارال خانم
 
تاریخ عضویت: Mar 2012
ارسالها: 4
تشکر کرده : 2,443
تشکر شده 12,480 بار در 806 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 0 Thread(s)
مارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond repute
پیشفرض پاسخ: خاطرات خانواده ازادگان

زهرا جان مرسی گلم امیدوارم شما هم شاد باشین
مارال خانم آفلاین است   پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از دوست گرامی مارال خانم عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), darya100 (2012-10-17), tahmin (2014-08-30), ماهمون (2012-05-12)
قدیمی 2012-05-11, 11:05 PM   #7
مارال خانم
کاربر جدید
 
آواتار مارال خانم
 
تاریخ عضویت: Mar 2012
ارسالها: 4
تشکر کرده : 2,443
تشکر شده 12,480 بار در 806 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 0 Thread(s)
مارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond repute
پیشفرض پاسخ: خاطرات خانواده ازادگان

وقتی اعلام شد اسرا ازاد شدن نمیدونید با چه زوق و شوقی هممون روبروی تلویزیون جمع شدیم جوری نگاه میکردیم میخواستیم گمشده خودمون رو پیدا کنیم. به گوش مادرم رسید اون اسیری که از خونوادش عکس گرفته بود ازاد شد . به هر مکافاتی بود مامان و بابا خودشون رو رسوندن خونشون از اون ازاده سوال کردن که این عکس کیه جواب شنیدن اون عکس یه ازاده از تبریز هست مادرم همون جا غش کرد. بعد از اون مادرم ارامشش رو از دست داد. یکماهی گذشت داشتیم ناامید میشدیم که بهمون اطلاع دادن ازاده شما 2 روز دیگه میاد خونه . باورش سخت بود خونه ای که سوت و کور بود یهو اینهمه شلوغ شد هر کسی یه گوشه کار را میگرفت . مادرم اما مثل منگها فقط نگاه میکرد . روزی که قرار بود ازاده ها برگردن ما برای استقبال به فرودگاه رفتیم اما به ما گفتن اونا رو بردن به شهرهاشون برگشتیم به خونه سر کوچه چشمم بهش افتاد توی اون جمعیت نمیدونید چه جوری خودمو بهش رسوندم باورم نمیشد یعنی این برادرمه با پوست سیاه سر تراشیده چشمهای از حدقه بیرون زده بقیه رو میتونید حدس بزنید.... از من همش خبر مامان رو میگرفت نمیدونید چه طوری خودشو از جمعیت جدا کرد و خودشو انداخت به پای مامان.... تا چند دقیقه نمیتونستیم اونا رو از هم جدا کنیم ......بعد از چند روز ما با خیلی چیزها روبرو شدیم .اخلاق تند و پرخاشگری یکی از اونها بود.... از برادرم هم فقط اسمش باهاش بود اون ضجرهایی که کشیده بود از اون ادم دیگه ای ساخته بود پسری 25 ساله با کوله باری از ضجرهای یک ادم 80 ساله . .....
مارال خانم آفلاین است   پاسخ با نقل قول
12 کاربر زیر از دوست گرامی مارال خانم عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), darya100 (2012-10-17), elahe jon (2012-11-28), Khaleh Mary (2012-05-11), M_R_Z_khanomi (2014-08-17), sama jan (2012-05-12), Somayeh71 (2014-12-10), tahmin (2014-08-30), مامان ماهان (2013-06-06), ماهمون (2012-05-12), یسناگلی (2014-09-13), zahra82 (2012-05-12)
قدیمی 2012-05-12, 07:21 AM   #8
zahra82
کاربر نیمه فعال
 
آواتار zahra82
 
تاریخ عضویت: Apr 2012
موقعیت: تبریز
ارسالها: 220
تشکر کرده : 176
تشکر شده 1,216 بار در 235 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 0 Thread(s)
zahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud ofzahra82 has much to be proud of
پیشفرض پاسخ: خاطرات خانواده ازادگان

سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . . .
__________________
گفتم : خیلی تنهام، گفتی: آیا خداوند برای بنده ی خویش کافی نیست؟! (سوره زمر ، آیه 36) 1+
zahra82 آفلاین است   پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از دوست گرامی zahra82 عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), ماهمون (2012-05-12), مارال خانم (2012-05-12), یسناگلی (2014-09-13)
قدیمی 2012-05-12, 09:34 AM   #9
sama jan
کاربر فعال
 
آواتار sama jan
 
تاریخ عضویت: Apr 2012
موقعیت: خونه ی عشق...
ارسالها: 1,712
تشکر کرده : 8,477
تشکر شده 20,530 بار در 2,080 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 0 Thread(s)
sama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond reputesama jan has a reputation beyond repute
پیشفرض پاسخ: خاطرات خانواده ازادگان

از خوندن این خاطرات ،چشمام نه بلکه قلبم گریه کرد...
__________________

در جهان تا میتوانی ساده و یکرنگ باش
قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است
sama jan آفلاین است   پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از دوست گرامی sama jan عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), ماهمون (2012-05-12), مارال خانم (2012-05-12), یسناگلی (2014-09-13)
قدیمی 2012-05-13, 10:07 PM   #10
مارال خانم
کاربر جدید
 
آواتار مارال خانم
 
تاریخ عضویت: Mar 2012
ارسالها: 4
تشکر کرده : 2,443
تشکر شده 12,480 بار در 806 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 0 Thread(s)
مارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond reputeمارال خانم has a reputation beyond repute
پیشفرض پاسخ: خاطرات خانواده ازادگان

من به عنوان خواهر ازاده و همسر ازاده به این عنوان افتخار نمیکنم .درد ها و رنجهای بعد از اسرات کم از خود اسارت برای این عزیزانم نیست . هنوز بعد از بیست سال بعضی از شبها همسرم خواب های خاکستری دوران اسارتش رو میبینه و اون روز تا شب حال و روز خوبی نداره.اگه خانواده شهدا داغ عزیزانشون رو دارن ما خانواده ازادگان داغ و درد عزیزانمون رو هر روز شاهد هستیم .
مارال خانم آفلاین است   پاسخ با نقل قول
8 کاربر زیر از دوست گرامی مارال خانم عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), darya100 (2012-10-17), M_R_Z_khanomi (2014-08-17), Somayeh71 (2014-12-10), tahmin (2014-08-30), مامان ماهان (2013-06-06), ماهمون (2012-05-14), یسناگلی (2014-09-13)
پاسخ

کلیدواژه
لباس, افسرده, ازادگان, تبریز, خانواده, خاطرات, شهید, شهدا, عکس


در حال حاضر کاربران زیر مشغول مشاهده این تاپیک می باشند: 1 (0 عضو و 1 میهمان)
 
امکانات
حالات نمایش

قوانین ارسال
نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
نمی توانید به موضوعات پاسخ دهید
نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
نمی توانید نوشته خود را ویرایش کنید

BB code فعال
Smilies فعال
[IMG] فعال
HTML غیرفعال

Forum Jump

موضوعات مشابه
موضوع نویسنده انجمن پاسخها آخرین نوشته
این یک خانواده واقعی است masume دانستنی های روانشناسی 1 2020-01-01 12:26 AM
روزانه چند خانواده توافقی از هم می پاشد ؟ Mahshid پرونده های واقعی در دادگاه های خانواده 10 2013-12-08 11:34 PM
چطور عروسی رویایی برای خانواده شوهرتان باشید masume دانستنی های روانشناسی 0 2012-04-18 08:15 AM


Free PageRank Checker

ساعت: 06:54 AM بوقت GMT +3.5


Powered by: vBulletin Version 3.8.6
Copyright © 2000-2006 Jelsoft Enterprises Ltd.

قدرت این انجمنها در استفاده از برنامه vBulletin می باشد.
حقوق نرم افزار استفاده شده در سایت برای Jelsoft Enterprises Ltd محفوظ است.
استفاده از محتوای سایت تنها با ذکر نام و آدرس سایت مجاز است. در صورت تخلف پیگرد قانونی دارد