>>> مشاوره مشکلات زندگی مشترک <<<

[Mahtab72]

سلام واقعا ممنونم از پاییز جون که وقت گرانبهاشون رو در اختیار ما قرار میدن
من و نامزدم یک سال هست که دوست هستیم و همه جوره به هم میخوریم و به جز موارد جزئی باهم اختلاف نداریم ، که شک ندارم سرمنشاش خودم هستم و اون بیچاره همیشه میسازه و درست میکنه و من خراب میکنم،بعد از یک سال که ایشون تونست یه شغل خوب دست و پا کنه با اصرار من که میگفتم دیر شد دیر شد به همراه خانواده اومدن خاستگاریم، جلسه دوم حرف مهریه شد و اینا هم گفتن 600 تا و سه دنگ ملک ک هر وقت داشت بده،شیر بها هم بابام گفت نمیخام.خانواده اوشون قبول نکردن و با روی خوش رفتن و از وقتی رفتن اونجا جنجال ب پا کردن ک یک ماهه اون عروسشونو گرفت اون حافظ قرانه لیسانسه اون 114 تا خواهرت 114 تا چخبره و فلان...حالا انقد مادرش با شعور بود فک کنید سر جلسه دوم از اون عروسشون هی میگفت������که چی مثلا.گذشت و یک هفته بعد مهدی(آق دوماد داستان ما ) اومد شهر ما آخه اونا کرجن،اومد و رفتیم بیرون بعد ک خواست منو بگذاره خونه ؛ بابای من مارو دید و گرفت زدش و افتاد تو جوب و عینکش افتاد و کلی فش های بد بد بدبد ......بهش داد،و من هم شاخ شدم و گفتم ایشون مزاحمم شده ما تو جلسه خاستگاری توافق کردیم چ لزومی داشت شما بیای اینجا و ...هی گفتم گفتم هیچی این مهدی طفلی از اون موقع ک از ما جدا شد رفت م خورد و سیگار کشید و چند جاشو سوزوند و ....همون شب دوشنبه بود الان شنبست هنوز حالش بده،از دوشنبه تمام رگ و ریشه بدنم درد گرفت قلب درد گرفتم و ...از دوشنبه تا پنج شنبه جواب نداد بعدم ک جواب داد همینجور گریه و بابات خوردم کرد و ....مهدی لرزش چشم داره و با ترس تا چند روز شدید میشه و میزنه ب اعصاب و هروقت دعوا شدید کنیم یا لرزش زیاد بشه قرص اعصاب مصرف میکنه و این چند وقته چ کارا ک نکرده الان هم گویا خونه راهش ندادن رفته کرمانشا،توروقران من کسی رو ندارم بگید چ کار کنم توروقران ما هم رو خیلی دوس داریم اما از من هم خیلی شاکیه و همش میگه خیلی بد کردی باهام
یکی جواب منو بده ؛
خانم پایییییییز جون������������جواب بده

[Mahtab72]

هیچ کس نیست جواب منو بده ، یه کم رحم و مروت بد نیست